در
احوال یکی از مشتاقان دلسوخته و شیفتگان چشمبهدر دوخته گفتهاند که
چهلشب، چهارشنبه در مسجد سهله، ملازم آستان امید بود. هفتهها با عشق و
شوق در انتظار امام موعود، جان میداد و جان میگرفت. روزها و شبها
میگذشت و لحظهبهلحظه در انتظار میگذراند.
دستی به روفتن غبار راه، بر خاک میکشید و
دستی به ادب خدمتگزاری بر سینه مینهاد. پایی به سراسیمگی حرکت بر میآورد و
پایی به احتیاط خطر، باز میکشید. چشمی به مراقبت نظر میبست و چشمی به
انتظار گذر میگشود.
نظر |
رسول
مکرم اسلام حضرت محمدبن عبدالله (صلی الله علیه واله) در روایت شریفی
فرمودند : « من به شما درباره ی جوانان توصیه به خیر و نیکی می کنم چرا که
آنان نازک دل و زود رنج بوده و عاطفه ای بسیار دارند. خداوند مرا به
پیامبری و بشارت و انذار برانگیخت , جوانان به من گرویدند و یاری ام کردند ,
اما بزرگسالان و پیشروان به مخالفت با من برخاستند . » (1)
به
شهادت حدیث فوق و احادیث دیگری که از ناحیه ی پیامبر گرامی اسلام (صلی
الله علیه واله) و اهل بیت (علیهم السلام) صادر شده است و به شهادت تاریخ ,
قریب به اتفاق حرکت های بزرگ تاریخی و اجتماعی و نهضت های حیات بخش
پیامبران الهی خصوصا پیامبر اسلام و ائمه معصومین (علیهم السلام) برعهده
قشر جوان بوده است .
یکی
از جلوههای زیبای ظهور و ایجاد حکومت جهانی امام مهدی(عج)، نابودی و محو
جاهلیّت و تاریکیهای وحشتزای نادانی و سفاهت بشر است. جاهلیّت و
بیخردیای که در طول قرون و اعصار، گاهی به نام علم و عقلانیّت، مقام
والای انسانی را از اوج ملکوت به حضیض پستترین مراتب حیوانی کشانده است.
بر اساس بشارتهای قرآن و معصومان(علیهم
السلام) آن حجّت حق جلوهگری میکند تا زشتترین جلوههای نادانی و سفاهت
قرون و اعصار را در هم شکند و با جلوة نورانی خویش، دنیایی پر از علم و
عقل، حکمت، صفا و صمیمیّت به وجود آورد.
|
جهان بشریت وقتی به ثمر میرسد و میوه
شاداب میدهد که انسان کاملی به عنوان «مهدی موجود موعود» عجلّ الله تعالی
فرجه الشَّریف ظهور کند، که وارث همه انبیاء و اولیای الهی است. برای چنین
ظهوری و ظهور چنین ذخیرهای چندین شرط لازم است که قسمت مهم آنها شرائط
تحصیلی است، نه حصولی. یعنی امت اسلامی باید آن شرائط فرهنگی را تحصیل
کنند. نباید منتظر بود که آن شرائط خود به خود حاصل بشود تا وجود مبارک ولی
عصر ارواحنا فداه ظهور کند؛ معنای «انتظار» تحصیل شرائط حضور و ظهور اوست.
امتی منتظر مهدی موجود موعود (سلام الله علیه) است که شرایط ظهورش را
فراهم بکند، وگرنه منتظر نخواهد بود!
گزارشی منظوم به صاحب عصر(عج) از رفتار منتظران فرصت طلب
حسن فاتحی در وبلاگش نوشت:
مولای من آقا بیا شمشیرها دربسته اند
با ظاهر یاری تو اندر کمینت جسته اند
بامکر و زشتی آشنا، با بی حیائی همرهند
انگار با اهریمنان پیمان زشتی بسته اند
لجبازی و نامردمی را رسم غالب کرده اند
اخلاق را گم کرده و ازترس وجدان رسته اند
با زور و تزویر و ریا با منطق دیوانه ها
حق را پریشان کرده و بر مسندش بنشسته اند
تفسیر باطل کرده و توجیه را گسترده اند
بابی حیایی این بدان محراب هم بشکسته اند
هرکس بگوید این نکن با زور رسوا می شود
در فتنه سازی تیزفهم در مکر هم سردسته اند
تبلیغ خدمت بی عمل رسم هیاهو کرده اند
جای قبول راه حق باندی بهم پیوسته اند
دادفرج سرداده و فریاد عجل می زنند
لکن به لجبازی دین همدست شیطان گشته اند
فاتح گزارش را بده درددلت را بازگوی
مسلم به کوفه در ره و نامردمان هم خسته اند
بگذار رسوایی براین قوم جفا غالب شود
اینان به رسوایی خود همت زبالا بسته اند
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل هلی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر
سلام ؛
سلامی ساده و صمیمی به بلندای ثانیه های انتظار و دقایق فراق به آنکسی که ندای ملکوتی آمدنش و روز موعود طلوعش را ستاره های آسمان الهی ، می دانند ...
سلام به آنکه هزاران سال است بشر در آرزویش نشسته ، هزاران هزار دل در انتظارش لحظه شماری کرده ، پدران به فرزندان نویدش را داده اند ، مادران قصّه اش را بر کودکان خوانده اند ; عروسان حجله نشین به حسرتش بودند و گلهایِ گریبان دریده باغ در غیرتش ، شمعها بسی اشکها در فراقش ریختند و بلبلان غزلها به وصفش سرودند ، و پروانگان در آتش هجرانش به خاکستر نشستند ...
عاشقان آستین به خون دیده شستند هر نامه را که می گشودند سخن از او می گفت ، و هر که می رسید سراغ از او می جست ، پیام آوری نبود که مژده وصلش را نمی داد ، و در کنار راهش به انتظارش نمی نشست ، آدم به عشقش ترک جنان کرد و نوح از هجرش دل به طوفان سپرد ، از سوز جدائیش خلیل تن به آتش داد و طرّه ای از زلفش هوش از سر موسی برد نفخه ای از دمش شور عشق به قلب عیسی افکند و بی تاب ظهورش نمود .
مولای ما !
نه پرندهای آواز میخواند نه صدایی از فرشتهای بگوش میرسد. تنهاترین صدا طنین ضربان قلب من است که با هر ضربه ای که مینوازد عقربههای لعنتی را به جلو میفرستد.
... و لحظههای بی تو بودن چقدر کُند میگذرند!
أجل حیات مرا ســــایه سایه میآید
به زیر سایهات ای سایهسار میخندم
اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمـرم
به روی حلقه و بالای دار میخنــدم
شنیده ام نجوای سهراب را که گفت: تا شقایق هست زندگی باید کرد
شاید او خبری از دل پر درد گل یاس نداشت و نجوای در و دیوار و آتش را نشنید که همه خواهان رؤیت گل نرگس بوده اند و پرپر شدن شقایق بستان محمدی را دیدند ...
بی تو ازدحام این کبوتران قشنگ نیست
بی تو هیچ چیز در این زمین قشنگ نیست
آری همه جا و همیشه سخن از او بوده ، شیعه به انتظارش گریبان دریده و عیسوی چشم به راهش دوخته ، کلیمی نیز به آمدنش لحظه شمرده است ، همه و همه می گویند خواهد آمد آنکه جهان را مالامال از عدل می کند و خواهد آمد آنکه صلح به ارمغان می آورد ; صلحی فراگیر از قلّه ها تا قعر دریاها ; کران تا کران را پر خواهد کرد ، صحرا و دشت به عطرش رشک فردوس می شوند ، و شور در دل ابرها می افکند ، و زمین مستانه آنچه دارد بر طبق اخلاص می ریزد .
صلحی که از گِلها به دلها نفوذ می کند ، صلحی که دل سنگها را نرم کرده ، سنگدلان را ذوب می کند ، اینها همه امید و آمال بشر بوده و هست ، اینها همه وعدهائی است که پبامبران گذشته داده اند ، و اینها نویدهای جانبخش امامانی است که انسانها را به آینده ای زیبا امید می بخشند.
بشنوید از حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) که از آن دوران چگونه یاد می کنند : لو قد قام قائمنا لأنزلت السماء قطرها ولأخرجت الأرض نباتها .( بحار الأنوار : ج 52/ ص 316) یعنی آنگاه که قائم ما قیام می کند آسمان قطره هایش را نازل می کند و زمین گیاهانش را بیرون می ریزد .
شوق گریه
غبار آمدنت را ز دور می بینم ..
ز شوق آمدنت تکسوار می خندم
تمام هفته به امید جمعه می گریم
تمام جمعه به امید یار می خندم
غروب می شود و باز هم نمی آیی
به اشک های خودم طعنه وار می خندم
- اگر بناست دمی بی تو بگذر عمرم ..
خودم به این همه شعر و شعار می خندم ..
منم همان که سروده است شعر بالا را !
منم همان که به حالی نزار می خندم ..
منم همان که نگاه تو شاعرش کرده
منم همان که به لیل و نهار می خندم
تویی همان که مرا مست دیدنت کردی
منم همان که همیشه خمار می خندم ..
همیشه جمعه پر از شعر می شود طبعم
همیشه جمعه پر از انتظار می خندم
به شوق دیدنت ای صبح روشن فردا
چه بی قرار بر این شام تار می خندم
بسم الله الرحمن الرحیم
در مطلب قبل که قسمت اول همین عنوان به بررسی برخی از انحرافات صدا و سیما پرداخته شد و این انحرافات از نظر کلام وحی و ائمه معصومین علیهم السلام و سنجیده شد که از ان جمله از انحرافات ترویج موسیقی های حرام ،ترویج بی حجابی و بد حجابی و بی حیائی بود .
نکته مهمی که لازم است ذکر کنم این است که ذکر این انحرافات مبنی بر این نیست که تمامی برنامه های صدا و سیما دارای این انحرافات هستند بلکه چه بسا بسیار برنامه های مفیدی که ارزش چندین بار دیدن و شنیدن را دارند اما متاسفانه ما با رشد و توسعه و عادی سازی این انحرافات نیز در صدا و سیما مواجه هستیم که به این دلیل لازم بود به آنها پرداخته شود .
نکته دیگری که لازم به ذکر است این است که این بررسی و نقد فقط مربوط به صدا و سیما است ، فیلم ها و برنامه هایی که از صدا و سیما پخش شده است نه سینمای ایران . چرا که پخش هر فیلمی از صدا و سیما به منزله تایید آن از نظر محتوا و مفاهیم است .
اکنون به ادامه بررسی انحرافات می پردازیم