امام صادق
-علیه السّلام-:إنّا صُبَّرٌ وَ شیعَتُنا أصبَرُ مِنّا،... لِأنّا نَصبرُ عَلی ما نَعلَمُ وَ شیعَتُنا یَصبرونَ عَلی ما لایَعلَمونَ.
به یقین ما شکیباییم و شیعیان ما از ما شکیباتر،... زیرا ما بر آنچه میدانیم شکیب میورزیم ولی شیعیان ما بر آنچه نمیدانند.
اصول کافی، ج2ص93
نظر |
بس جمعه که در فصل تو افسرد
بس خنده آینه که پژمرد
پروانه چه بسیار که در پای تو ای شمع
خندید و ندانست که اقبال سحر مرد
آنها،نه دلها که گلهای بی نجابت اند که ترا انتظار نمی کشند.
و آنها نه سرها، که سنگهای بی صلابت اند، اگر از شمیم فرج، چون گل نشکفند.
مادران، ما را به روزگار غیبت بر زمین نهادند، و در کام ما حلاوت ظهور ریختند.
پدران، هر صبح آدینه، دستان دعای ما را میان انگشتان اجابت خود می گرفتند و در کوچه باغهای نیایش به ندبه می بردند.
آموزگاران، نخست حرفی که در گوش ما خواندند، دلواژه های مهر با خورشید سپهر بود.
روح پدرم شاد که می گفت به استاد
فرزند مرا هیچ میاموز به جز عشق
از یاد نمی برم آن روز را که با پدر گفتم: کدامین کوه میان ما و او غروب افکند؟
گفت: فرزندم! دانستم که بالغ شده ای، که نابالغان از او هیچ نپرسند و به او هرگز نیندیشند.
گفتم:در کنار کدامین برکه بنشینم، تا مگر ماه رخسارش در او بتابد؟
گفت: فرزندم! دانستم که از من میراث داری، که پدران تو همه برکه نشین، بودند.
گفتم: پدر جان! چرا عصر آدینه ها پروای ما نداری؟
گفت: فرزندم! پروانه ها همه چنین اند.
گفتم: مادر مرا چه روزی زاد؟
گفت: جمعه.
گفتم: و شما.
گفت: جمعه.
گفتم: برادران و خواهرانم؟
گفت: جمعه.
گفتم: چگونه است که ما همه جمعه گانیم؟
گفت: در روزگار نامرادی، هر روز جمعه است، و جمعه ها صبح و ظهر و شام ندارند، همه عصرند.
با گوشه جامه سبز دعا، اشک از چشم های خود دزدید و، گفت:فرزندم!امروز چه روزی است؟
گفتم: جمعه.
گفت: تا جمعه موعود، چند آدینه راه است؟
گفتم: یک یا حسین دیگر.
گفت: حسین را، تو می شناسی؟
گفتم: همان نیست که صبحهای جمعه، پرده خوان ندبه خون است؟
گفت: و عصرهای جمعه، کبوتران فرج را، یک یک بر بام انتقام می نشاند.
مادرم به ما پیوست. دلگیر بود، اما مهربان. چادر بی رنگ و روی شب فامش را هنوز از سر برنداشته بود که از بیت الاحزان پرسید.
نگاه پدر به سوی ما لغزید و چشمهای من، در افق خیره ماند.
پدر یا مادر، نمی دانم، یکی گفت:
شاید امروز ، شاید فردا، شاید... همین جمعه.
سلام آقا ؛سلام مولای نجابت؛ که به ما هیچ نگفتید
به ما نگفتید که ما چه کسی هستیم؛ما چی هستیم؛ما از کجا آمده ایم ؛و به کجا می رسیم؛؛؛؛
به ما از بی وفاییمان ؛ از عهد شکنیمان؛از گناهانمان که شما برایمان استغفار می کنید نمی گویید؛؛؛
از محبت خود هم نمی گویید؛؛؛؛؛؛؛؛؛ اما در عوض ما گنه کاران می گوییم؛؛؛؛
می گوییم:
خدایا؛مشکلاتمان زیاد شده است؛؛؛؛؛........
خدایا؛فساد بی داد می کند؛؛؛؛؛؛..........
خدایا مریض هایمان دوایی به جز ظهور ندارند؛؛؛؛؛؛
پس ظهور کن؛؛؛؛؛؛؛؛..........
..........
و شما تمام این ها را می شنوی ؛و نمی گویی پس من چه؛؛؛؛؛؛؛
نمی گویی ؛های مردمان ؛من سرور و مولا و آقا و امامتان و پدر دلسوزتان هستم
من هستم که هزار سال است که درد و رنج غیبت را با درد و رنج روی کبود؛ فرق ضربه خورده؛
سر های از تن جدا؛ گوشواره های سه ساله؛و تک تک این مصیب ها را با هم آمیخته ام ؛؛؛؛؛
و هیچ نگفتم؛ و برای گناهانتان استغفار کردم و از برای صواب هایتان خدا را شکر؛؛؛
..............
اما حال من می گویم:؛؛
و نمی دانم چرا خجالت رویمان را سرخ و سفید نمی کند؛
آیا کسی در این دنیای خاکی نیست که بگوید که تو کی هستی که می گویی درد و رنجت زیاد شده است؛؛؛؛؛؛؛؛؛
تو کی هستی:که سر از تن جده را بر فراز نیزه ها مانند غدیر فراموش کردی ؛ وحال با چه رویی از خدا طلب ظهور برای مشکلات خودت می کنی؛
ما نماز هایمان را خوب می خوانیم؛یا عبادتهای دیگرمان را از سر اخلاص و برای خدا انجام می دهیم؟ که حال دعا بر امر فرج برای رفع مشکلاتمان می کنیم
؛ما خیلی بنده های خوبی بودیم که خداوند دستور فرج دهند؛
......................
آیا تا به حال شده است که بگوییم ؛ پهلوی دخت رسول خدا راشکسته اند
سر پسر اشرف مخلوقات را بر نیزه نهادند؛
تا به حال گفته ایم به خاطر دل سه ساله ظهور کن
نمی دانم ما چه یارانی هستیم؛؛؛؛؛؛؛؛؛
و نمی دانم شما چقدر بزرگوارید که هیچگاه این را به ما نگفتید؛؛؛؛؛هیچگاه؛؛؛؛؛؛؛؛
سلام آقا؛سلام سرور
بذار؛راحت و رک و راست بگم
اگر راستش را بخواهید؛ یک مشکل کوچک دارم که می دانم
فقط و فقط با دستای پر مهره شما حل می شه؛ مانند تک تک لحظات عمرم.
و این که بار می خوام به مردم دنبا بگم که؛؛؛؛
درسته که پدرمون غایبه ؛
درسته که پرده ی غیبت نمی ذاره؛ که چهره ی دل گشای
آقامون رو ببینیم ؛
درسته که گناهامون آنقدر زیاده که از روبرو شدن باهاش خجالت ؛
سرخ و سفیدمون می کنه؛ولی؛
سرورمون آنقدر بزرگوار و مهربون هست ؛ که برای تک تک مشکلاتمون
دعا کنه و کاری انجام بده.
می خوام به تمام دنیا بگم که میای؛
می خوام که به تمام ستاره ها و کهکشون ها؛ تو را نشان بدم و
به مردم فریاد بزنم که ؛آهای مردم ؛از خواب پاشید؛
مهدی موعود آمده؛
کسی که روز و شب فریادش می زدید؛
کسی که تو دعا هامون می خواندیمش ؛
کسی که همیشه و همه جا به درد دلامون گوش میداد؛
کسی که محرم تمام اسرارمون بود ؛
کسی که اگر تمام عالم بهمون پشت می کرد ولی اون یاورمون بود؛
اماممون ؛سرورمون؛ پدرمون آمده .....؛؛؛
.................
ولی افسوس؛افسوس؛که هنوز چشمانم لیاقت دیدن چهره ی
زیبا و دلربایت را ندارد.
افسوس که هنوز نیامدی؛و همه ی این ها آرزو های ما عاشقاست؛
که معلوم نیست که کی بشه.....
وما باید بازهم انتظار بکشیم؛انتظار.
آقا جون نمی دونم چرا با آوردن اسم شما معمولا به یاد یه نفر دیگه هم میفتم ،
یکی که عاشق شما بودن رو بهم یاد داد و من رو با اسم شما آشنا کرد .
حتما میدونی که منظورم کیه وحتما میدونی که داریم به سالگرد وفاتش نزدیک میشیم ، آره سالگرد پدر بزرگم رو میگم .
به همین خاطر وبه رسم احترام مطلبی رو که چند وقت پیش خطاب به او و در غم دوری او نوشته بودم رو مینویسم تا بدونی که بدون او چقدر دنبال شما گشتن سخته !
چقدر از تو دور ماندم !
چقدر از تو دور ماندم ، جقدر از خود دور ماندم . کلامم را با چشم دل بخوان که ببینی آن را با آب زلالی از جنس اشک نوشته ام . آن را بخوان که حدیثی از فراق تو ست. آن را بخوان وبدان که از خود توان نوشتن نداشتم .
یادم است که میگفتی باید به آنجایی که لایق آنیم ، یعنی بهشت برین دست یابیم . اما میدانی که بی تو یافتن مسیر بهشت چقدر دشوار است . آخر نشان آن را از که بپرسم که خود ره گم کرده نباشد و از که بپرسم در حالی که هیچ راه شناسی نمی یابم ودر این سرای بی کسی تنها خود را میبینم بی تو و تنها و نمی دانم بعد از تو چه کسی با لبخندش مرا به سوی خدا خواهد خواند و چه کسی با نگاهش قلبم را آرام خواهد کرد که مهدی (عج) می آید . دیگر چه کسی عصا زنان راه نماز را نشانم خواهد داد . دیگر چه کسی با قطرات اشکش بذر حب مولا را در دلم خواهد کاشت .
کاش بودی ودستم را می گرفتی یا شاید ای کاش من بودم در آن مسیری که تو در آن قدم بر می داشتی . ولی افسوس که آن راه را گم کرده ام ، همان راهی که تونشانم دادی ، راه بهشت را می گویم ، همان بهشت گم شده .
یادت هست آن روزی را که رفتی ، من در کجای این مسیر بودم ، حال آرزو دارم همان جا مانده بودم تا لااقل راه را گم نکرده بودم . اما میدانم که نمی توان در یک جا ماند وباید رفت واز این روست که به امید خدا به خود جرئت حرکت دادم و می دانم آن را به مدد تو خواهم یافت . ان شا الله
ابوبصیر از اصحاب امام صادق(علیهالسلام) تعریف میکند که: همسایهای داشتم که از همکاران سلطان ظالم و ستمکار بود و ثروت زیادی از کنار این سلطان به دست آورده بود، و کنیزان و غلامانی داشت و هر شب مجلسی از عیّاشان تشکیل میداد و به لهو و لعب و عیش و طرب میگذرانید و چند کنیز آوازهخوان و مطرب داشت که میخواندند و شراب میدادند و میخوردند. چون این فرد همسایه من بود همیشه صدای آن منکرات از خانه او به گوش ما میرسید و ما را ناراحت میکرد.
چندین بار به او گوشزد کردم که صدای ساز و آوازت، موجب اذیت و آزار من و خانوادهام میشود؛ ولی متاسفانه توجه نمیکرد، و اصرار و تکرار من به جایی نمیرسید؛ تا یک روز گفت: من مردی مبتلایم و اسیر شیطان شدهام اما تو گرفتار شیطان و هوای نفس نیستی. اگر وضع مرا به صاحب خود آقا حضرت صادق(علیهالسلام) بگویی شاید حضرت دعایی کرده و خداوند مرا از پیروی نفس نجات دهد.
ابوبصیر میگوید: سخن آن مرد بر دلم نشست. وقتی خدمت امام صادق(علیهالسلام) رسیدم؛ داستان همسایهام را به آن حضرت عرض کردم. حضرت فرمود: وقتی که به کوفه برگشتی او به دیدن تو خواهد آمد، به او بگو جعفر بن محمد(علیهماالسلام) میگوید اگر کارهای زشت و ناپسندت را ترک کنی؛ من برایت بهشت را ضمانت میکنم.
وقتی به کوفه برگشتم مردم به دیدنم آمدند آن همسایهام نیز با آنها بود، وقتی مهمانها رفتند و اطاق خلوت شد؛ گفتم وضع تو را برای امام صادق(علیهالسلام) شرح دادم حضرت فرمود: سلام مرا به او برسان و بگو آن اعمال زشتت را ترک کن تا من برایت بهشت را ضمانت کنم.
آن مرد تا این سخن را شنید گریهاش گرفت. گفت تو را به خدا آقا امام صادق(علیهالسلام) این حرف را به تو زد. گفتم به خدا قسم حضرت اینگونه فرمودند. گفت: برای من همین بس است و از منزلم خارج شد.
پس از چند روز که گذشت فردی را به دنبال من فرستاد، وقتی نزد او رفتم دیدم پشت در ایستاده و برهنه است گفت: هر چه مال داشتم در محلش صرف کردم و چیزی باقی نگذاشتم، برای این است که بدون لباس ماندهام. من سریع به دوستان مراجعه نموده و مقداری لباس که او را تامین کند تهیه کرده، و برایش آوردم.
بعد از چند روز پیغام داد مریض شدهام بیا تو را ببینم. در مدت بیماریاش مرتب از او خبر میگرفتم و با داروهایی به معالجهاش مشغول بودم. بالاخره یک روز به حال احتضار رسید. در کنار بسترش نشسته بودم و او در حال مرگ بود. در آن حال بیهوش شد؛ وقتی بهوش آمد در حالی که لبخند میزد گفت:
ای ابابصیر صاحبت امام صادق(علیهالسلام) به وعده خود وفا کرد، این را گفت و دیده از جهان بست.
در همان سال وقتی به حج رفتم در مدینه خدمت امام صادق(علیهالسلام) رسیدم، در منزل اجازه ورود خواستم، همین که وارد منزل شدم هنوز یک پایم در خارج منزل بود که حضرت فرمود: ای ابابصیر دیدی ما به وعده خود نسبت به همسایهات وفا کردیم؟!
بیایید به امام زمان قول بدهیم که دست از گناهامون برداریم تا امام زمان(عج)، رضایت خدا، خود و در نهایت بهشت را برایمان تضمین کند.
برگرفته از بحارالانوار، ج 11 .
امام حسن عسکری علیه السلام: «ان ابنی هو القائم من بعدی یجری فیه سنن الانبیاء: بالتعمیر و الغیبه حتی تقسو قلوب لطول الامد و لا یثبت علیالقول به الا من کتب الله عز و جل فی قلبه الایمان و ایده بروح منه »
پس از من فرزندم قائم است و اوست که مانند پیامبران ، عمری دراز و غیبت خواهد داشت در غیبت طولانی او دلهایی تیره گردد .فقط کسانی در اعتقاد به او پای برجا خواهند ماند که خداوند عزو جل دل آنان را به فروغ ایمان ثابت و آنان را با مدد خویش موید گرداند .
امام حسن عسکری علیه السلام: « . . . لا ن طاعه آخرنا کطاعه اولنا و المنکر لا خرناکالمنکر لا ولنا اما ان لولدی غیبه یرتاب فیها الناس الا منعصمه الله عزوجل »
. . . فرمانبری از آخرین ما همچونفرمانبری از نخستین ماست و انکار آخرین ما بسان انکار نخستینماست . هان که فرزند من غیبتی خواهد داشت که مردم در آن دچار تردید خواهند شد مگر آن کسی که خدای عز و جل حفظش کند ..
با سلام
این هم یک تم بسیار عالی که تازه درستش کردم
شکر خدا کار قشنگ و باکلاسی از آب در اومد...
اگرچه این تم برای تمامی فصوله! اما با نزدیک شدن محرّم ارزش دانلودش چندین برابر میشه!...
نکته اول: تو یادداشت های قبلی بعضی دوستان سؤال کردن که بعد از دانلود چطوری از تم استفاده کنیم؟
جواب اینکه: گوشی موبایلتون رو به کامپیوتر وصل میکنید،
حالا یه درایو درست میشه که شما باید بگردین و پوشه ی
theme
رو پیدا کنید و بعد، فایلی رو که از اینترنت گرفتید به داخل پوشه کپی کنید،
حالا گوشی رو از رایانه جدا کنید و از قسمت "تم ها" تم "یاحسین" رو اجرا کنید...
نکته دوم: اگه بلد نیستید چطوری گوشیتون رو به کامپیوتر وصل کنید
یکی رو گیر بیارید و ازش بپرسید! همه ی سؤالات رو که نباید من جواب بدم!!...
اسم تم: یا حسین-ع --------------------------------- نوع گوشی: سونی اریکسون
فایل دانلود برای گوشیهای مدل:
k610 - k750 - W600 - W710 - W810 - Z550 - Z610 - Z710 و تمام گوشی های با صفحه 220*176
حجم فایل: 556 کیلو بایت
فایل دانلود برای گوشیهای مدل:
k510 - W300 - Z520 - Z525 - Z530 و تمام گوشی های با صفحه 160*128
حجم فایل: 489 کیلو بایت
توجه تکراری! : لطفاً اگر تم رو دانلود کردید حتماً برام یادداشت بذارید ( اگه شده یک کلمه! )؛ میخوام آمار دستم بیاد...
سلام دوستان؛
سه کلیپ صوتی دلنشین با حجم پایین براتون گذاشتم، دانلود کنین وگر نه ضرر کردین !
فرمت این فایل ها
amr
هستش که معمولاً بر روی کامپیوتر - با مدیا پلیر معمولی - قابل پخش نیست ولی بر روی گوشی های موبایل قابل پخشه، پس باید اول زحمت انتقال به موبایل رو بکشید، بعد لذت گوش دادن!...
دانلود فایل اول با حجم: 175 کیلو بایت
دانلود فایل دوم با حجم: 136 کیلو بایت
دانلود فایل سوم با حجم: 120 کیلو بایت