چهارشنبه 88/2/2 | 10:31 صبح
روز های انتظار ( شعر )
این روز های انتظار
چه هوایی دارد
انگار
همین امروز و فردا می آید
میخواهم خودم را آماده کنم
ولی نمیتوانم
ای کاش
من هم
مثل آنهایی که الان
غایب من، براشان پیداست بودم
آری
آن امامی که برای من و تو پنهان است
آن عزیزی که من و تو نمیبینیمش
بعضی از ما
با دلی پاکو خلوص نیت
او را می بینند
ای کاش
من هم مثل آنها بودم
حالا چه کنم ؟
الآن که من مثل آنها نیستم
چه کنم ؟
آخر، من هم دل دارم
من هم
می خاوهم با او باشم
بی گمان این دل من
پر از اندوه و گناه و ستم است
آری فهمیدم
دل سیاه است
من باید این سیاهی را از بین ببرم
تا بیاید
حتما می آید
ای کاش زود تر این فکر به سرم می آمد
آخر من تنها !
دنیا چه ؟
حل مشکل اینجاست
تو بیا