روزهای پایانی ماه صفر که ما عزای آل
الله است به دلیل همزمانی با ایام رحلت رسول اکرم (ص) و شهادت امام حسن
مجتبی (ع) و امام رضا (ع) قلوب مسلمین به ویژه شیعیان را در پایان دو ماه
عزاداری برای سالار شهیدان غمبارتر از پیش می کند. اما همین ایام سراسر حزن
و اندوه فرصتی است مناسب برای آنکه عظمت پیامبری مهرآفرین نه تنها از منظر
مسلمانانی که به او و رسالتش ایمان آورده اند، بلکه از دریچه نگاه
اندیشمندانی غیرمسلمان به بحث گذاشته شود.
لئون تولستوی:
نویسنده و فیلسوف اخلاق گرای معروف روسیه که آموزه هایش سرمشق رهبران بزرگ
سیاسی در جهان بوده است، در کتاب” اسلام و عرب” دکتر گوستاو لوبون صفحات
154 و 159، نظریه صائبی در مورد پیامبر اسلام (ص) دارد.
وی که سرمشق افرادی همچون گاندی بوده، چنین می گوید: «شخص شخیص پیامبر
اسلام سزاوار همه گونه احترام و اکرام می باشد. شریعت پیغمبر اسلام به علت
توافق آن با عقل و حکمت در آینده عالمگیر خواهد شد.
گاندی:
ماهاتما گاندی رهبر فقید هند در کتاب «هند جدید» در مورد شخصیت محمد(ص)
میگوید: «جالب است بدانید که بهترین کسی که امروزه بدون هیچ چون و چرایی،
در قلب میلیونها انسان جا گرفته، «محمد» است. از اینجا من متقاعد شدهام
که این شمشیر نبود که در آن روزها مردم زیادی را تسلیم اسلام کرد. «محمد»
سخت ساده زیست بود. مثل دیگر پیامبران متقی بود. به شدت امانتدار بود. از
خودگذشتگی شدید نسبت به دوستان و پیروان، جسارت، بیباکی و توکل مطلق به
خدا در رسالت شخصی، از ویژگیهای محمد(ص) بود. قبل از این ویژگیها او به
هیچ وجه از شمشیر برای برداشتن سدهای جلوی راه خود استفاده نمیکرد».
لامارتین:
«اگر بزرگی هدف، کم بودن ابزار و رسیدن به نتایج شگفتانگیز، سه محور سنجش
هوش بشری باشد، چه کسی ادعای مقایسه بزرگ مردان تاریخ کنونی را با «محمد»
دارد؟ نامآورترین مردمان فقط ارتش، قوانین و فرمانرواییها را ایجاد
کردهاند. اگر نگوییم آنچه بنیاد نهادهاند، چیزی نیست، باید گفت: چیزی
بیشتر از قدرت مادی که غالباً در چشم به هم زدنی فرو میپاشد، ایجاد
نکردهاند.
این مرد نه فقط ارتش ها، قوانین، فرمانروایی، مردمان و سلسلهها، بلکه
میلیونها نفر؛ یعنی یک سوم از ساکنان این جهان و حتی بیشتر از آن را حرکت
داد. او پرستشگاهها، خدایان، ادیان، عقاید، اندیشهها و نفوس را متحوّل
کرد. صبر او در پیروزی، بلند همتی او که تماماً در جهت یک عقیده بود، نه
نوعی تلاش برای فرمانروایی، نمازهای بینهایت او، زمزمههای سرّی او با
خدا، مرگ او و پیروزی او بعد از مرگ، نشانه ایمانی راسخ است. محمد یک معلم
مذهبی، یک مصلح اجتماعی، یک رهبر اخلاقی معنوی، تجسم بزرگ اجرایی کردن
امور، دوستی با وفا، همنشینی زیبا، شوهری علاقهمند و پدری با محبت بود.
همه را با هم داشت. مرد دیگری در تاریخ نیست که در هر کدام از این جنبههای
مختلف زندگی، بر او برتری یابد یا با او برابری کند. فقط آن شخصیت
نوعدوست بود که چنین کمالات باورنکردنی را در خود جمع کرده بود».
ویل دورانت:
مورخ و نویسنده آمریکایی (1885-1981) که میلیونها نفر در جهان، آثار او را
مطالعه می کنند، در رابطه با شخصیت بزرگ پیامبر بزرگوار اسلام چنین
اظهارنظر می کند: اگر به میزان اثر این مرد بزرگ در مردم بسنجیم، باید
بگوئیم که حضرت محمد (ص) از بزرگترین بزرگان تاریخ انسانی است. وی درصدد
بود سطح معلومات و اخلاق قومی را که از فرط گرمای هوا و خشکی صحرا بتاریکی
توحش افتاده بودند، اوج دهد در این زمینه توفیقی یافت که از توفیقات تمام
مصلحان جهان بیشتر بود کمتر کسی را جز او می توان یافت که همه آرزوهای خود
را در راه دین انجام داده باشد، زیرا به دین اعتقاد داشت. محمد (ص) از
قبایل بت پرست و پراکنده در صحرا امتی واحد به وجود آورد. برتر و بالاتر از
دین یهود و دین مسیح و دین قدیم عربستان آئینی ساده و دینی روشن و نیرومند
با معنویاتی که اساس آن شجاعت و مناعت قومی بود پدید آورد، که در طی یک
نسل در یکصد معرکه نظامی پیروز شد و در مدت یک قرن یک امپراتوری عظیم و
پهناور بوجود آورد و در روزگار ما نیروی مهمی است که بر یک نیمه جهان نفوذ
دارد.
کارل مارکس:
بر ماست که آن مرد عرب را رسول آسمان بر زمین بدانیم
جملات کارل مارکس دانشمند آلمانی در مورد پیامبر اسلام قابل تأمل است. وی
از مردان سیاست، فلسفه اجتماعی و نویسنده بیانیه کمونیستی است. در کتاب خود
به نام «زندگی» میگوید: به درستی که آن مرد عرب اشتباهات مسیحیت و یهودیت
را درک کرد و با همتی که عاری از خطر نبود در میان اقوام بتپرست قیام
نمود و آنان را به توحید دعوت فرمود و جاودانی روح را در نهاد آنها کاشت.
سزاوار نیست که تنها در شمار مردان بزرگ تاریخ به شمار آید، بلکه بر ماست
تا به پیامبری او اعتراف نموده و او را رسول آسمان بر زمین بدانیم.
جواهر لعل نهرو:
محمد(ص) عزت و مناعت را برای امت خویش مهیا ساخت
جواهر لعل نهرو نخست وزیر هند در کتاب خود «نگرشی بر تاریخ جهان» چنین
میگوید: محمد(ص) برای نشر رسالت خود شتاب نداشت بلکه مدتی در سکوت زندگی
کرد. مایه شگفتی و اعتماد هموطنان خود واقع شد تا آنجا که او را امین لقب
دادند او به خود و پیامبری خود باور داشت و با این اعتماد و ایمان، وسایل
اقتدار، عزت و مناعت را برای امت خویش مهیا ساخت و آنها را از مردمانی ساکن
صحرا به سرورانی مبدل کرد که نصف جهان شناختهشده زمان خود را فتح کردند.
گوته:
محمد(ص)، چشمهای جوشان
گوته بزرگترین شاعر آلمان است. او در مقدمه خود بر کتاب «محمدیات» نوشته
دیسون آلمانی که نویسنده شهیر عمر ابوالنصر آن را از زبان فرانسه به عربی
برگرداند، تحت عنوان سرود محمد (ص) یا فیض اسلام میگوید:
«به چشمه کوه که پریشان، مملو و صاف است نگاه بینداز، مانند شعاع
درخشندهای (گوهری) در بالای ابرها، ملائکه خیر آن را در گهوارهاش در روزی
که میان شکافهای سنگها لانه گرفتهاند، رضاع کردهاند. به درستی که آن
سخاوتمندانه و پاک از ابر جریان مییابد، آنگاه شاد و خوشحال شدیدتر
میشود.
در گردنههای صعبالعبور حرکت میکند، انواع بیشماری از سنگهای سر راه
خود را از جا میکند. در سر راه خود خواهران چشمههای پر آب را که خود
مانند یک مرشد امینی آنها را همراه میبرد و اما در گشادگی، ریاحین در پای
آن فیضان میکنند و چمنزارها از نفسهای آن زنده میشوند و وادی سایهدار
آن را بر نمیگردانند و نه ریاحین که طوقی بر ساقهای آنند و سعی در جدا
کردن و سرگردان ساختن آن را به لحاظ فتنهانگیزی میکنند...؛ تا آنجا که
میگوید: و این آستینهای طبیعت بخشنده است که بدان یاری میبخشند آنگاه در
مسیر حرکت خود از کنار شهرها اسامی آنها را جایزه میدهد و در مقدم آن
شهرهایی به وجود میآیند متوقف نمیشوند و همواره بانگ برمیآورد و به پیش
میرود، هیچ توقفدهندهای آن را متوقف نمیسازد و در پشت خود پراکندگیها و
کاخها را نتیجه فراوانی گیاه و سبزه و تولید باقی میگذارد و آن خود
محمدبن عبدالله(ص) است.»
منبع:مشرق