دلم گرفته و هر سوی خانهام ابریست
دلم گرفته و گریه دوای دردم نیست
حریف نی لبک و سوز دل نمیگردم
ولی درون دلم بذر صبر پروردم
خداست شاهد این حرف و عشق میداند
که روز جمعه نگاهم به جاده میماند
به آتشی که دلم را همیشه سوزانده است
دوای درد عدالت کنار در ماندهست
دری است فاصله من و یک سبد رویا
دری است فاصله من و یوسف زهرا
دلم گرفته، دقایق هنوز در راهند
و عاشقان شقایق هنوز در راهند
دلم گرفته، کسی نیست، جاده بیرنگ است
دلم گرفته و این قلب ساده بیرنگ است
همیشه ماندهام اینجا، همیشه میمانم
عبور میکند آیا کسی؟ نمیدانم